درسهای بسیار بزرگ ازکلمات

تبلیغات

پشتيباني آنلاين

    پشتيباني آنلاين

درباره ما

    سولدوز
    به وبلاگ من خوش آمدید . لطفا از صفحات دیگر هم بازدید کنید . با تشکر

امکانات جانبی

ورود کاربران

    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری

آمار

    آمار مطالب آمار مطالب
    کل مطالب کل مطالب : 293
    کل نظرات کل نظرات : 4
    آمار کاربران آمار کاربران
    افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
    تعداد اعضا تعداد اعضا : 1

    آمار بازدیدآمار بازدید
    بازدید امروز بازدید امروز : 5
    بازدید دیروز بازدید دیروز : 0
    ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 1
    ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
    آي پي امروز آي پي امروز : 2
    آي پي ديروز آي پي ديروز : 0
    بازدید هفته بازدید هفته : 8
    بازدید ماه بازدید ماه : 2965
    بازدید سال بازدید سال : 3764
    بازدید کلی بازدید کلی : 238493

    اطلاعات شما اطلاعات شما
    آی پی آی پی : 3.129.211.87
    مرورگر مرورگر :
    سیستم عامل سیستم عامل :
    تاریخ امروز امروز :

تبادل لینک

    تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سولدوز و آدرس saaeed.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

    براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین نطرات

    شقایق - - 1392/12/15/sold
    ali - سلام وبلاگ قشنگی داری غزیزم خیلی مطالب باحالی داره خوشحال میشم به منم سر بزنی... - 1392/5/3
    par30 - سلام دوست عزيز خوبي؟

    ايشالله که خوبي !

    مطالبتو ديدم!

    اگه میخوای تصاویرتو ویرایش کنیم و کلی مطلب دیگه ببینی

    .

    .

    .

    .



    يه سر بهم بزن اگه موافق به تبادل لينک هستي با عنوان:

    frozen star(free download).

    و آدرس:

    www.frozenstar.blogfa.com

    لينکم کن و بعد واسم نظر بذار حتما منم لينکت ميکنم![گل][گل][گل]

    - 1392/4/31
    alireza - سلام سعید یه مطلب برات فرستادم برو تو قسمت مطالب قبلی اونو تایید کن - 1392/4/30

درسهای بسیار بزرگ ازکلمات

درسهای بسیار بزرگ کلمات!!
 
سازنده ترین کلمه((گذشت)) است...آن را تمرین کن.
 
پرمعنی ترین کلمه((ما)) است...آن را به کار بر.
 
عمیق ترین کلمه((عشق)) است...به آن ارج بده.
 
بی رحم ترین کلمه((تنفر)) است...با آن بازی نکن.
 
خودخواهانه ترین کلمه((من)) است...از آن حذر کن.
 
نا پایدارترین کلمه((خشم)) است...آن را فرو بر.
 
بازدارنده ترین کلمه((ترس)) است...با آن مقابله کن.
 
با نشاط ترین کلمه ((کار)) است...به آن بپرداز.
 
پوچ ترین کلمه((طمع)) است...آن را بکش.
 
سازنده ترین کلمه((صبر)) است...برای داشتنش دعا کن.
 
روشن ترین کلمه((امید)) است...به آن امیدوار باش.
 
ضعیف ترین کلمه((حسرت)) است...آن را نخور.
 
تواناترین کلمه((دانش)) است...آن را فرا گیر.
 
محکم ترین کلمه ((پشتکار)) است...آن را داشته باش.
 
سمی ترین کلمه((شانس)) است...به امید آن نباش.
 
لطیف ترین کلمه((لبخند)) است...آن را حفظ کن.
 
ضروری ترین کلمه((تفاهم)) است...آن را ایجاد کن.
 
سالم ترین کلمه((سلامتی)) است...به آن اهمیت بده.
 
اصلی ترین کلمه((اعتماد)) است...به آن اعتماد کن.
 
دوستانه ترین کلمه((رفاقت)) است...از آن سو استفاده نکن.
 
زیباترین کلمه((راستی)) است...با آن روراست باش.
 
زشت ترین کلمه((تمسخر)) است... دوست داری با تو چنین شود؟؟
 
موقر ترین کلمه((احترام)) است...برایش ارزش قایل شو.
 
آرامترین کلمه((آرامش)) است...به آن برس.
 
عاقلانه ترین کلمه((احتیاط )) است...حواست را جمع کن.
 
دست و پا گیر ترین کلمه((محدودیت)) است...اجازه نده مانع پیشرفتت شود.
 
سخت ترین کلمه ((غیر ممکن)) است...وجود ندارد.
 
مخرب ترین کلمه((شتابزدگی)) است...مواظب پلهای پشت سرت باش.
 
تاریک ترین کلمه((نادانی)) است...آن را با نور علم روشن کن.
 
کشنده ترین کلمه((اضطراب)) است...آن را نادیده بگیر.
 
صبور ترین کلمه((انتظار)) است...منتظرش بمان.
 
با ارزش ترین کلمه((بخشش)) است...سعی خود را بکن.
 
قشنگ ترین کلمه((خوشرویی)) است...راز زیبایی در آن نهفته است.
 
رسا ترین کلمه((وفاداری)) است...بدان که جمع همیشه بهتر از یک فرد بودن است.
 
محرک ترین کلمه((هدفمندی)) است...زندگی بدون آن پوچ است.
 
و هدفمند ترین کلمه((موفقیت)) است...پس پیش به سوی آن.
)
بنام باران جدایی
 
 
 
عشق یعنی
 
عشق یعنی خسته از دیوار و در
عشق یعنی بلبلی بی بال و پر
***
 
عشق یعنی بوته ای غرق سراب
عشق یعنی حسرت یک قطره آب
***
 
عشق یعنی تا سحر در اضطراب
عشق یعنی حسرت یک لحظه خواب
***
 
عشق یعنی ناله و اشک فراق
عشق یعنی صبر و درد و اشتیاق
***
 
عشق یعنی چشم اشک آلود و مست
عشق یعنی گرمی دستان مست
***
 
عشق یعنی گریه های نیمه شب
عشق یعنی سوختن در تاب و تب
***
 
عشق یعنی نفرت از یکتا شدن
عشق یعنی یار را همتا شدن
***
 
عشق یعنی یک جهان دلدادگی
عشق یعنی در جهان آوارگی
***
 
عشق یعنی در امان و در نبرد
عشق یعنی تو‌‌أمان درمان و درد
***
عشق یعنی دست بر دامان صبر
عشق یعنی انحراف از راه جبر
***
 
عشق یعنی لحظه های انتظار
عشق یعنی یاد یار و یاد یار
 
)

متن عاشقانه

باران گرفت

زنده شدی از میان هزار سال خاطره

خیس شدم از عطر بودنت

.

.

.


همه در باران تند تند راه می روند!

این منم که می ایستم و با چشم هایم به تو فکر میکنم....

.

.

.

زندگی شبیه شعریست ؛ قافیه هایش با من ،

” تو ” فقط همیشه ردیف باش !

.

.

.

بوسه ابتکاریست از طبیعت،

برای زمانیکه احساس در کلام نمی گنجد …

.

.

.

حوّایت می‌شدم

اگر سیبِ سرخی داشتی

حیف «آدم» نیستی...

.

.

.

چای هایت را تلخ نخور

یکبار نگاهم کن ...

تمام قند های دلم را برایت آب میکنم ...

 

.

.

.

من اونقدر شکستم، حس می کنم

که هیچ ارتفاعی، خطرناک نیست ...

)
غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

غروب آفتاب

)

گالری تصاویر باکیفت و عاشقانه از لب سرخ

برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست / مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست

میان او که خدا آفریده است از هیچ / دقیقه ایست که هیچ آفریده نگشادست

به کام تا نرساند مرا لبش چون نای / نصیحت همه عالم به گوش من بادست

گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست / اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست

 

برای مشاهده سایر تصاویر به ادامه مطلب مراجعه فرمایید... 

)

سخنان آموزنده بزرگان

  خدایا ترجیح میدهم در خیابان قدم بزنم و به تو فکر کنم تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم(شریعتی)

 

 سخنان بزرگان

سخنان بزرگان, جملات جالب و زیبا از بزرگان

 

چقدر عـــــاقلند آنهـــــــایی که در عشــــــــــــق احمقند…
ویکتــــــــــــور هوگـــــو

 

 سخنان بزرگان

سخنان بزرگان, جملات جالب و زیبا از بزرگان

 

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند را بر شانه خویش احساس کرده ام . چارلز مورگان

 

برای مشاهده سایر مطالب به ادامه مطلب مراجعه کنید...

 

)

مدل های شیک پالتو برای بانوان ایرانی

 

پالتو
)

      :3: :3: دانستنی های بامزه:  :3: :3:

ـ جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود.

ـ اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است.

ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
 
ـ ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد.

ـ ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰سال در برابر تجزیه مقاومند.

ـ تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.

ـ شترمرغ در ۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد.

ـ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.

ـ کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ برابر خود غذا می خورند.

ـ زمان بارداری فیل به دو سال می رسد.

ـ در یک سانتی متری پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است.

ـ شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است.

ـ وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.

ـ دلفین ها همانند گرگ ها هنگان خواب چشم هایشان را باز می گذارند.

ـ با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست.

ـ بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است.

ـ انسان امروزی به طور متوسط ۶ سال از عمر خود را تلویزیون نگاه می کند و ۶ سال را صرف غذا خوردن می کند و یک سوم را می خوابد.

ـ موش دو پای آفریقایی از میدان دید ۳۶۰ درجه برخوردار است.

ـ مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند.

- سرعت عطسه یك انسان برابر است با 160 كیلومتر در ساعت

- آب دریا بهترین ماسك صورت است !

- چشم انسان معادل یك دوربین 135 مگا پیكسل عمل می كند !

- 90% سم مار از پروتئین تشكیل شده است !

- مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است كه تلویزیون می بینید !

- جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند !

- قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است ! :26: :26: :26: :26: :26: :26:

)

 

 

دانستنی

 

 

*اسبها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.

*کانگروها قادرند ۳ متر به سمت بالا و ۸ متر به سمت جلو بپرند.

*قلب میگو در سر آن واقع است.

*گونه ای از خرگوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند.

*دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.

*سالانه ۵۰۰ فیلم در امریکا و ۸۰۰ فیلم در هند ساخته میگردد.

*آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است.

*تمامی پستانداران به استثنای انسان و میمون کور رنگ میباشند.

*عمر تمساح بیش از ۱۰۰ سال میباشد.

*تمام قوهای کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس میباشند.

*موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند.

*مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکسان میباشد.و تنها بواسطه بوی آنهاست که طعم های متفاوتی می یابند.

*فیلها قادرند روزانه ۶۰ گالن آب و ۲۵۰ کیلو گرم یونجه مصرف کنند.

*جغدها قادر به حرکت دادن چشمان خود در کاسه چشم نمیباشند.

*۸۰ درصد امواج مایکرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب میگردد.

*قد فضانوردان هنگامی که در فضا هستند ۵ تا ۷ سانتی متر بلنتر میگردد.

*بلژیک تنها کشوری است که فیلمهای غیر اخلاقی را سانسور نمیکند.

*جلیغه ضد گلوله، برف پاک کن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان میباشند.

*موز پر مصرف ترین میوه کشور امریکا میباشد.

*درتمام انسانهای کره زمین ۹۹٫۹ % شباهت ژنتیکی وجود دارد.

*۹۸٫۵ % از ژنهای انسان و شامپانزه یکسان میباشند.

* قلب انسان بطور متوسط ۱۰۰ هزار بار در سال میتپد.

*لئوناردو داوینچی مخترع قیچی میباشد.

*سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتی متر نشست میکند.

*۵۰ %جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده اند.

*در هر ۵ ثانیه یک کامپیوتر در سطح جهان به ویروس آلوده میگردد.

*ظروف پلاستیکی ۵۰ هزار سال طول میکشد تا در طبیعت شروع به تجزیه شدن کنند.

*اغلب مارها دارای ۶ ردیف دندان میباشند.

*۹۰% سم مارها از پروتئین تشکیل یافته است.

)
من ویران شده یاد خیالت هستم !

من ویران شده یاد خیالت هستم !

وقتی هستی
وقتی می آیی
دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند
یعنی احساسم در گفتن نمیگنجد
بمان

فقط همین

 

 منی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشم
نه کسی از کنارم بره حوصله دارم نازشو بخرم که برگرده…
من آدم بی احساسی نیستم
من بی معرفت و نامرد نیستم …
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیم شدن
که یه سری بــــاورامو از بین بـــردن
فقط باید یکی باشه بفهمه منو ، یکی باشه از جنس خودم …

 

  MedadSiah.ir-03

 

بهش میگم …میخواهم بروم زیارت … می پرسه کجا؟ میگم زیارت مادر و پدرم …. میگه فکر کردم مکه میروی … گفتم کعبۀ خانۀ من پدرم و مادرم است … زیارت آنها را خدا واجب بر من کرده ست … میگه خسیس … روایت از خودت نساز … خرج خانه خدا نمی کنی … مفت حرف نزن … میگم خدا به خرج من و تو نیاز ندارد … اما من به رضایت آنها نیازمندم ….

 

خدایا! به من رفیقی بده که با من گریه کند.
آن دوستی که با من بخندد را
خودم پیدا خواهم کرد!

 

MedadSiah.ir-04

 

هیچ کس آنقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی به کسی ببخشد
و هیچ کس آنقدر ثروتمند نیست که به لبخندی نیاز نداشته باشد…

 

میگویند :
به زن نباید بال و پر داد ؛
میپرد !
اما ….
زنان فقط پروازهای عاشقانه را دوست دارند ،
بی دلیل نمیپرند … !!!

love

 

جواب سوالم تو باشی اگر
ز دنیا ندارم سوالی دگر
که من پاسخی چون تو می خواستم
مباد آرزویم از این بیشتر

 

نشستم به بامی که بامیش نیست
شگفتا دلم می زند باز پر
نفسگیر گردیده آرامشم
خوشا بار دیگر هوای خطر

بر آن است شب تا به خوابم کشد
بزن باز بر زخم من نیشتر

 MedadSiah.ir-05

 

دلم جرأتش قطره ای بیش نیست
تو ای «عشق» او را به دریا ببر

 

من ویران شده یاد خیالت هستم
یاد من هم نکنی باز خرابت هستم…!!!

 

  MedadSiah.ir-01

 

فکر تنهایی نباش تنهایی خودش تنهاست تنها به فکر کسی باش که بی تو تنهاست


)
گفتم :خسته ام…

گفتم :خسته ام…

گفتم : خسته ام
گفت : از رحمت خدا نا امید نشوید(۵۳زمر)

 

گفتم : انگار منو فراموش کردی؟
گفت : مرا یاد کنید تا به یاد شما باشم(۱۵۲بقره)

 

گفتم : اخه تا کی صبر کنم؟؟؟
گفت : تو چه میدانی شاید موعدش نزدیک باشد(۶۳احزاب)

 

گفتم : تو خدایی و صبور!من بنده ام و ظرف صبرم کوچیکه یه اشاره کنی تمومه…
گفت :شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه(۲۱۶بقره)

 

گفتم : دلم گرفته…
گفت : (مردم به چه دل خوش کردند) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند(۵۸یونس)

 

گفتم : خیلی احساس تنهایی میکنم
گفت :من که نزدیکم(۱۸۶بقره)

 

گفتم : تو همیشه نزدیکی… من دورم کاش میشد بهت نزدیک بشم
گفت : هر صبح و عصر پروردگارت را پیش خود با خوف و تضرع و صدای اهسته یاد کن(۲۰۵نور)

 

گفتم :خب اینم توفیق می خواد
گفت : دوست ندارید خدا شما را ببخشد(۲۲نور)

 

گفتم : معلومه که دوست دارم
گفت : پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و توبه کنید(۹۰هود)

 

گفتم : با این همه گناه…برای کدومش توبه کنم؟؟؟
گفت : خداوند همه ی گناهان را میبخشد(۵۳زمر)

 

گفتم : روی توبه ندارم یعنی اگه بازم بیام می بخشیم؟؟؟
گفت : به جز خدا چه کسی گناه کاران را می بخشد؟(۱۳۵ال عمران)
خدا هم توبه کنندگان را و هم انان که پاکند را دوست میدارد(۲۲۲بقره)

 

گفتم : خدا جز تو کسی رو ندارم…
گفت : خدا برای بنده اش کافی نیست؟!(۳۶زمر)

 

گفتم : در برابر این همه مهربونی چیکار کنم؟؟؟
گفت : ای مومنان!خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب او را تسبیح کنید که خود و فرشتگانش بر شما درود و رحمت میفرستند …خدا نسبت به مومنان مهربان است(۴۱احزاب)


)
 
پیامک مهر:
چـــــشــــم مـــان خــــورد بــــه هــــم صـــاعـــقــــه زد پـــلــــکــــم ســــوخــــــت....."
 
يك روز به ديدار شما مي آيم
اين نامه براي زنده ها
امضا: مرگ!!
 
دلتنگم،دلتنگ اون روزای لعنتی که صبحش با کلی ارزو و شبش با کلی خاطره تموم می شد.................
 

پیامک عاشقانه تنهایی و دوست داشتن

 
این روزها به تظاهر می گذرد..
.تظاهربی تفاوتی.
تظاهربی خیالی.
بی اینکه دیگرهیچ چیزمهم نیست...
 
خدایا
از صبرت همین بس که داری مرا تحمل می کنی
از بخششت همین بس که به من ناسپاس هم روزی می دهی
 
پیامک عاشقانه تنهایی و دوست داشتن
 
دنیا را بد ساخته اند...کسی را که دوس داری،تو را دوس ندارد...کسی که  دوست داره تو اونو دوس نداری...اما...کسی که دوسش داری و اونم تورو دوس داره...به رسم و ایین دنیا هرگز به هم نمیرسند و این رنج است و زندگی یعنی این...
 
بدترین حسرتی که درزندگی میخوریم ازکارهای خطایی که کرده ایم نیست...
بلکه ازاین است که...
چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام د اده ایم...
 
پیامک عاشقانه تنهایی و دوست داشتن
 
مـטּ دیگہ نـہ از اومـدטּ کسـے
ذوق زده میشم ،
نہ کسے از ڪنآرمـ بره حوصلـہ دارمــ 
نآزشو بـخـرمــ ڪہ بـرگرده ...
مـטּآدمــ بے احسآسے نیستمـ 
مـטּ بے معرفـتــ و نآمرد نیستمــ ...
فقط خستہ امــ ...
از همـہ چے !
خــــــــیلی ســـخــتـــه
 
پیامک عاشقانه تنهایی و دوست داشتن
 
ای نــــــــــســـــــیـــــم هــــــا
خاطره ی مرا به آن جا برید که برای نخستین بار
دل من به تپش های دلی دیگر پاسخ گفت...
 
 
خبری از دل نیست
فکر کنم جایی گرفتار کسیست
تو نمیدانی چه کس با دل من سرگرم است؟؟
دیرزمانیست کزان بیخبرم
شاید آنکس که دلم را به غنیمت برده
من و تنهایی من را به عوض میخواهد!
 
پیامک عاشقانه تنهایی و دوست داشتن
 
هرخروجی, ورودی است به جایی دیگر
یه وقتایی دیگه حسش نیس غصه بخوری...رسما غصه تورو میخوره!!!!!!!!!!!!!!!
)

روزی زنی نزد شیوانا استاد معرفت آمد و به او گفت که همسرش نسبت به او و فرزندانش بی‌تفاوت شده است و او می‌ترسد که نکند مرد زندگی‌اش دلش را به دیگری سپرده باشد. شیوانا از زن پرسید: “آیا مرد نگران سلامتی او و بچه‌هایش هست و برایشان غذا و مسکن و امکانات رفاهی را فراهم می‌کند؟!”  زن پاسخ داد: “آری، در رفع نیازهای ما سنگ تمام می‌گذارد و از هیچ چیز کوتاهی نمی‌کند!” شیوانا تبسمی کرد و گفت: “پس نگران نباش و با خیال راحت به زندگی خود ادامه بده!”

دو ماه بعد دوباره همان زن نزد شیوانا آمد و گفت: “به مرد زندگی‌اش مشکوک شده است. او بعضی شبها به منزل نمی‌آید و با ارباب جدیدش که زنی پولدار و بیوه است صمیمی شده است. زن به شیوانا گفت که می‌ترسد مردش را از دست بدهد.” شیوانا از زن خواست تا بی‌خبر به همراه بچه ها به منزل پدر برود و واکنش همسرش را نزد او گزارش دهد.

روز بعد زن نزد شیوانا آمد و گفت شوهرش روز قبل وقتی خسته از سر کار آمده و کسی را در منزل ندیده هراسان و مضطرب همه جا را زیر پا گذاشته تا زن و بچه‌اش را پیدا کند و دیشب کلی همه را دعوا کرده که چرا بی‌خبر منزل را ترک کرده اند.. شیوانا تبسمی کرد و گفت: “نگران مباش! مرد تو مال توست. آزارش مده و بگذار به کارش برسد. او مادامی که نگران شماست، به شما تعلق دارد.”

شش ماه بعد زن گریان نزد شیوانا آمد و گفت: “ای کاش پیش شما نمی‌آمدم و همان روز جلوی شوهرم را می‌گرفتم. او یک هفته پیش به خانه ارباب جدیدش یعنی همان زن پولدار و بیوه رفته و دیگر نزد ما نیامده و این نشانه آن است که او دیگر زن و زندگی را ترک کرده است و قصد زندگی با زن پولدار را دارد.”

زن به شدت می‌گریست و از بی‌وفایی شوهرش زمین و زمان را دشنام می داد. شیوانا دستی به صورت خود کشید و خطاب به زن گفت: “هر چه زودتر مردان فامیل را صدا بـزن و بی‌مقدمه به منزل ارباب پولدار بروید. حتماً بلایی سر شوهرت آمده است!” زن هراسناک مردان فامیل را خبر کرد و همگی به اتفاق شیوانا به در منزل ارباب پولدار رفتند. ابتدا زن پولدار از شوهر زن اظهار بی‌اطلاعی کرد. اما وقتی سماجت شیوانا در وارسی منزل را دید تسلیم شد.

سرانجام شوهر زن را درون چاهی در داخل باغ ارباب پیدا کردند. او را در حالی که بسیار ضعیف و درمانده شده بود از چاه بیرون کشیدند. مرد به محض اینکه از چاه بیرون آمد به مردان اطراف گفت که سریعاً به همسر و فرزندانش خبر سلامتی او را بدهند که نگران نباشند. شیوانا لبخندی زد و گفت: این مرد هنوز نگران است. پس هنوز قابل اعتماد است و باید حرفش را باور کرد.

بعداً مشخص شد که زن بیوه ارباب هر چه تلاش کرده بود تا مرد را فریب دهد موفق نشده بود و به خاطر وفاداری مرد او را درون چاه زندانی کرده بود. یک سال بعد زن هدیه ای برای شیوانا آورد. شیوانا پرسید: “شوهرت چطور است؟!” زن با تبسم گفت: “هنوز نگران من و فرزندانم است؛ بنابراین دیگر نگران از دست دادنش نیستم!”

اعتماد خیانت شیوانا وفاداری
)

لاک پشت پشتش‌ سنگین‌ بود و جاده‌های‌ دنیا طولانی. می‌دانست که‌ همیشه‌ جز اندکی‌ از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته‌ می‌خزید، دشوار و کُند و دورها همیشه‌ دور بود. سنگ‌پشت‌ تقدیرش‌ را دوست‌ نمی‌داشت‌ و آن‌ را چون‌ اجباری‌ بر دوش‌ می‌کشید.

 

پرنده‌ای‌ در آسمان‌ پر زد، سبک و سنگ‌پشت‌ رو به‌ خدا کرد و گفت: این‌ عدل‌ نیست، این‌ عادلانه نیست. کاش‌ پشتم‌ را این‌ همه‌ سنگین‌ نمی‌کردی. من‌ هیچ‌گاه‌ نمی‌رسم. هیچ‌گاه. و در لاک سنگی‌ خود خزید، به‌ نیت‌ ناامیدی.

خدا سنگ‌پشت‌ را از روی‌ زمین‌ بلند کرد. زمین‌ را نشانش‌ داد. کُره‌ای‌ کوچک بود و گفت: نگاه‌ کن، ابتدا و انتها ندارد. هیچ کس‌ نمی‌رسد؛ چون‌ رسیدنی‌ در کار نیست. فقط‌ رفتن‌ است. حتی‌ اگر اندکی.. و هر بار که‌ می‌روی، رسیده‌ای.. و باور کن‌ آنچه‌ بر دوش‌ توست، تنها لاکی‌ سنگی‌ نیست، تو پاره‌ای‌ از هستی‌ را بر دوش‌ می‌کشی پاره‌ای‌ از مرا.

خدا سنگ‌پشت‌ را بر زمین‌ گذاشت.. دیگر نه‌ بارش‌ چندان‌ سنگین‌ بود و نه‌ راهها چندان‌ دور. سنگ‌پشت‌ به‌ راه‌ افتاد و گفت: “رفتن”، حتی‌ اگر اندکی.. و پاره‌ای‌ از خدا را با عشق‌ بر دوش‌ کشید.

خدا دنیا زندگی


)
دلتنگی هایش را میان ِ نیزارهای ِ بی کسی جا گذاشت
 
وخوابهایِ پریشانش را ، میان چشمانش
 
چه جای دنجی ست
 
                         خانه ی خاطراتش
 
که هر روز تاقچه هایش را
 
با دستمالی پر از گلهای ِ خاطره
 
                                     از گرد می زداید
 
وایوان رویاهایش را آب میزند برای جارو
 
                                     هر روز ،مثل دیروز
 
اقاقی ها را دعوت می کند روی ایوان
 
وبرایشان شعری از وصف باغ می خواند...
 
بقیه تصاویر و شعر نوشته ها را در ادامه مطلب مشاهده کنید...
 
بفهم دیگر
 
شب‌ها دراز نیستند
این تویی که تنهایی..
 
به اشتیاق تو جمعیتی‌ست در دل من
 
بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن
 
همه چیز
 
برای گفتن یک شعر
 
درست حسابی آماده است
 
مداد
 
کاغذ
 
پنجره
 
و کمی باران
 
تنها تو را کم دارم
 
روی صندلی روبه رو بنشینی
 
گاهی به من لبخند بزنی
 
(مجید یاری)
---------------------
پنهان می شود
 
پشت برگ ها
 
سیبی که
 
منتظر دست های توست
 
(مجید یاری)

 

)

مي گفت عاشقم ، دوستش دارم و بدون او هيچم و براي او زنده هستم...

او رفت و تنها ماند ....

زندگي کرد و معشوق را فراموش کرد...

از او پرسيدم از عشق چه مي داني ؟ برايم از عشق بگو....

گفت:عشق اتفاق است بايد بشيني تا بيفتد!!!


گفت:عشق آسو دگيست ,خيال است...خيالي خوش...

گفت:ماندن است ....فرو رفتن در خود است....

گفت:خواستن و گرفتن و براي خود کردن است....

گفت: عشق ساده ست ، همين جاست دم دست و دنيا پر شده از
 
عشقهاي زود....

گفت: عشق دروغي بيش نيست....

 


گفتم: تو عاشق نبودي و نيستي........

گفتم:عشق يک ماجراست ، ماجرايي که بايد آن را بسازي....

گفتم:عشق درد است ...

گفتم:عشق رفتن است عبور است ، نبودن است...

گفتم: عشق تضاد است....

گفتم:عشق جستجوست ، نرسيدن است...... نداشتن و بخشيدن است....

گفتم:عشق آغاز است , دير است و سخت است....

گفتم:عشق زندگيست ولي از يه نوع ديگه.....



به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام ...

گفتم عشق راز است ....

راز بين من و توست و بر ملا نمي شود ....

هيچ وقت پايان نمي يابد . مگر به مرگ.....

آهي سردي کشيد....

ديگه هيچي نگفت....

سرشو انداخت پائين و آروم از پيشم رفت....

)


تو بارون که رفتی شبم زیر رو رو شد

 

یه بغض شکسته رفیق گلو شد

 

تو بارون که رفتی

 

دل باغ چه پژمرد

 

تمام وجودم توی اینه خط خورد

 

هنوز وقتی بارون تو کوچه میباره

 

دلم غصه داره

 

دلم بی قراره

 

نه شب عاشقانس نه رویا قشنگه دلم بی تو خونه دلم بی تو تنگه

 

یه شب زیره بارون که چشمم به راهه میبینم که کوچه پره نوره ماهه توماه منی که تو بارون رسیدی

 

امیده منی تو شب نا امیدی

 

تو بارون که رفتی شبم زیر رو رو شد

 

یه بغض شکسته رفیق گلو شد

 

تو بارون که رفتی

 

دل باغ چه پژمرد

 

تمام وجودم توی اینه خط خورد

 

هنوز وقتی بارون تو کوچه میباره

 

دلم غصه داره

 

دلم بی قراره

 

نه شب عاشقانس نه رویا قشنگه دلم بی تو خونه دلم بی تو تنگه

 

یه شب زیره بارون که چشمم به راهه میبینم که کوچه پره نوره ماهه توماه منی که تو بارون رسیدی

 

امیده منی تو شب نا امیدی



)

یه روز که داشت سوار مترو میشد نزدیک در ورودی، یه تابلو توجهش رو جلب کرد: "این مغازه واگذار می*شود" ... خودش بود! تمام چیزی که لازم داشت همین بود! ترکیب کار تو ذهنش، خیلی شفاف و روشن شکل گرفته بود.
مغازه کوچک دم در ورودی مترو
چایی شیرین و ساندویچ نون و پنیر تو ظرف یکبار مصرف که سرپایی هم میشد خوردش.
بله کارها ردیف شده بود. اجاره مغازه که رسمی شد لوازم رو مستقر کرد و شروع کرد به کار.
تابلو زد: "صبحانه علی آقا"، مردم هم از همون روز اول استقبال خوبی نشون دادن.
یه چایی داغ و خوشمزه و خوش طعم با نون سنگک و پنیر تبریز. ظرف ٣ یا ٤ دقیقه یه صبحانه خوب می*خوری، قیمت هم مناسب بود.
آقا چند روزی نگذشت که جلوی در مغازه به اون کوچیکی "صف" می*بستن! گاهی ١٠ - ١٥ نفر تو صف بودن. به قول امروزی*ها؛ بیزینس عالی ... توپ! مردم راضی، "علی آقا" هم خوشحال.
تا حالا شنیدین یکی از بس کارش خوب باشه مردمو کلافه کنه؟!
"ای داد و بیداد، حالا چیکار کنم؟ این جاشو نخونده بودم!!!"
می*دونین چی شده بود؟ خوب صبحانه علی آقا کارش گرفته بود، متقاضی زیاد بود و صف گاهی طولانی میشد و اون ته صفی*ها کفرشون در میومد تا نوبتشون بشه. تقریبا یه عده این قدر معطل می*شدن که قید صبحونه علی آقا رو می*زدن و دلخور، سر صبحی گشنه، تو صف وایستاده، صبحانه نخورده، ول می*کردن و می*رفتن!
شهرت خوبی که بهم زده بود داشت لطمه می*دید ... "چیکار کنم؟" به هر راهی بگین زد؛
یه شاگرد گرفت (تو جا به اون تنگی) که چایی*ها رو ریخته و آماده داشته باشه.
یه بسته*بندی سفارش داد که یه چایی و یه ساندویچ باهم توش بود که حملش راحت بشه.
قیمتاشو آورد پایین*تر که واسه مردم بصرفه*تر باشه ... ولی مشکل صف و معطلی داشت جدی جدی شاخ میشد.
"اینطوری نمیشه ... باید هرطور شده از شر این مشکل خلاص شم وگرنه اسممو عوض می*کنم". خیلی فکر کرد.
روز و شب داشت مرور می*کرد که چه کاری رو می*تونه سریع*تر انجام بده؟ ولی دیگه از این سریع*تر نمیشد تا این که ...
یه روز شروع کرد وقت گرفتن که از اول رسیدن مشتری تا رفتنش، هر کاری متوسط چقدر طول می*کشه؟
سلام و احوالپرسی ٥ ثانیه
گرفتن سفارش مشتری ١٠ ثانیه
تحویل سفارش مشتری و بسته بندی ١٥ ثانیه
گرفتن پول و دادن بقیه پول مشتری ٢٥ ثانیه ... !!!
نتیجه*گیری مهم سوم: "صبر کن ببینم! یعنی تقریبا نصف وقت من با هر مشتری سر پول دادن میره؟ یعنی اگه یه راهی پیدا کنم که مشکل پول دادن، بقیه پول، پول خورد و ... رو حل کنم دو برابر سریع*تر می*فروشم؟ و صف دو برابر سریع*تر جلو میره؟ خوب اگه اینجوری یاشه، هیچکس دلخور نمی*ذاره بره. عالی میشه!"
"خوب چیکار کنم؟ کوپنی*اش کنم؟ اول ماه به هر کی کوپن بدم؟ ... نه بابا، کسی وقت این کارا رو نداره. چوب خط بزنم و آخر ماه ار هر کی پول بگیرم؟ نه جانم، اینم که صرف نمی*کنه، کافیه چند نفر نیان تسویه کنن، مگه من چقدر سود دارم؟ آخه این روزا به هیچکی هم که نمیشه اعتماد کرد ..."
"صبر کن ببینم ... چرا نمیشه؟ ... عجب فکر بکری! ... آخ جااااااان، پیدا کردم!"
"اعتماد" کردن به مشتری در روزگار بی*اعتمادی!"
فرداش "علی آقا" رفت بانک و چند دسته اسکناس ١٠٠ و ٢٠٠ و ٥٠٠ تومنی گرفت، دو تا جعبه درست کرد و توی هر کدوم مقداری از اون اسکناس*ها رو گذاشت. جعبه*های پول خرد رو گذاشت یه قدری اونورتر، کنار گیشه*ای که چایی و ساندویچ رو تحویل می*داد. تصمیم خودشو گرفته بود. با خودش می*گفت: "من که دزدی نکردم و پولم حلاله ... ملت هم که با من پدرکشتگی ندارن که پولمو بخورن ... پس اگه من بهشون اعتماد کنم کار خطایی نیست، تازه اگر صدی چند نفر هم پول ندن ایرادی نداره خودم هم اگه روزی یکی دو نفر بیان و چایی مجانی بخوان که بهشون میدم پس چه فرقی می*کنه؟"
لحظه بزرگ ... مشتری اول اومد:
سلام علی آقا صبح به خیر!
سلام عزیز جان خوب هستین انشاالله؟
بله، سلامت باشین.
یه چایی شیرین، یه نون پنیر؟
آره جونم.
میشه ٤٠٠ تومن، بفرمایین ... قابلی هم نداره.
چشم، الان تقدیم می*کنم ... (جیب*هاشو می*گرده، کیفشو بیرون میاره ...) الان تقدیم می*کنم.
لازم نیست عجله کنی جونم، یه جعبه اونجا گذاشتم، پول خورد هم توش هست، لطفا خودت پولتو بریز اون تو، باقیشو بردار و برو به سلامت، روز خوبی داشته باشی.
شوخی می*کنی؟ دستم انداختی؟
نه جون داداش خودت برو ببین.
(مشتری اول با ناباوری رفت سمت جعبه و ...)
مشتری دومی:
سلام علی آقا
سلام خانم بفرمایین؟
یه چایی ٢ تا نون پنیر لطفا
چشم ...
چند روز اول تا مردم بفهمند که "علی آقا" چه تغییر مهم و جالبی در کارش داده یه کم طول کشید. حتی بعضیا بیشتر از معمول طول دادن تا مطمئن بشن که درست فهمیده*اند.
ولی از روز سوم و چهارم مردم اصلا میومدن که خودشون به چشم خودشون این پدیده عجیب غریبو ببینن و اصلا از این نون و پنیر و چایی شیرین بخورن تا باورشون بشه.
از همه مهم*تر این بود که "علی آقا" چاره کارو پیدا کرده بود. فکرش واقعا درست کار کرده بود و صف تقریبا دو برابر سریع*تر جلو می*رفت.
فروش علی آقا دو برابر شد و سودش بیشتر از دو برابر! بگو چرا؟
خوب معلومه! این روزها ١٠٠ تومن پولی نیست. خیلی*ها از این که علی آقا به مشتری*هاش این قدر احترام گذاشته بود و بهشون اعتماد کرده بود که پولشون رو خودشون بدن و بقیه*اش رو هم خودشون بردارن این قدر خوششون اومده بود که اصلا قید بقیه ١٠٠ تومن رو می*زدن و دستخوش و انعام می*ذاشتن و می*رفتن. این سود خالص بود و کم هم نبود!
هیچکس "علی آقا" رو از این خوشحال*تر و شادتر ندیده بود.
مشتری*ها هم، همه از دم، روزشون رو با یک اتفاق ساده دلپذیر شروع می*کردن. بعدها داستان*های زیادی دهان به دهان شد که چقدر مشتری*های علی آقا در طول روزشون برخوردهای بهتری با مردم دیگه داشته*اند و دلیلش یک آغاز خوب با "علی آقا" و اعتماد و روی خوش او بود.

 

)

 

)
التماس های مجازی ، به آدم های مجازی!

 

الـتــمـاس هــای مـجـــازی بـه آدم هــای مــجــازی . . . !


خـــدایا روزی بـاشــد بـی اعـتنـا بــه تـمــام مــانـیتـورهــای دنیـا . . . !


کنـار هـــم بشـینیمــو قــاه قــاه بخــنـدیــم . . .

 

نــه حـــرفی از رفـتـن باشــد . . . نــه خـواهـشی از مـانـدن . . .


سخـــت اسـت . . .


پـشـت مــانیـتـورهــای ایــن عـصــر دلــت بگیــرد و کـسی نفــهمـد . . .